نمونه رای رسیدگی به درخواست صدور حکم حجر
در دعاوی به خواسته صدور حکم حجر، مراجع رسیدگی کننده ملزم به انجام تحقیقات جامع در خصوص چگونگی حجر و علت صدور مدارک مربوط به آن هستند. بنابراین، صدور حکم بدون تشکیل جلسه رسیدگی، استماع اظهارات طرفین و انجام تحقیقات به شیوه قانونی، صحیح نیست.
- شماره دادنامه قطعی: 9409981410100758
- تاریخ دادنامه قطعی: 1395/05/19
خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده محاکماتی واصله حاکی از اینست که خانم…… بوکالت از آقای م. م. … در تاریخ 94/8/18 درخواستی تقدیم دادیاری سرپرستی دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان نموده و توضیح می دهد که زوجه آقای م. م. سرچشمه بنام خانم م. م. طبق نامه پزشکی قانونی از سال 91 دارای جنون ادواری بوده و محجور میباشد و تقاضای صدور دستور لازم را نموده و فتوکپی های:
1- نامه شماره …/م/6-94/4/6 اداره کل پزشکی قانونی استان گیلان بعنوان دادرس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان دائر بر اینکه خانم م. م.س. بر اساس معاینه و اخذ شرح حال و همچنین تأیید تشخیصی در بیمارستان .. و .. تهران و مرکز دانشگاهی روانپزشکی روزبه تهران، نامبرده دچار اختلال خلقی (BMD) است که جنون از نوع ادواری است زمان احراز بر اساس مدارک بیمارستانی فروردین 1391 اعلام میگردد.
2- سند ازدواج رسمی شماره … -81/10/1 تنظیمی در دفترخانه رسمی ازدواج شماره 209 لاهیجان مشعر بر وقوع عقد نکاح دائم فیمابین م. م.س. و م. م. سرچمشه.
3- شناسنامه و کارت شناسائی ملی متعلق به م. م. …
4- دادنامه شماره 9409971410100440-94/4/9 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان که بموجب آن خلاصتاً در خصوص دعوی آقای م. م. … بطرفیت خانم م. م.س. بخواسته تجویز ازدواج مجدد، بلحاظ اینکه خوانده بدلالت گواهی پزشکی قانونی دارای جنون ادواری بوده و زمان احراز آن نیز فروردین 1391 اعلام شده است و طرح دعوی بطرفیت مجنون فاقد وجاهت قانونی است لذا قرار عدم استماع دعوی صادر گردیده است.
5- دو فقره نظریات پزشکی خانم ها دکتر …. و دکتر … در مورد بیماری خانم م. م. را ضمیمه درخواست تقدیمی مینماید.
دادیار سرپرستی دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان طی نامه مورخ 94/8/18 پرونده آن سرپرستی را که به کلاسه 940029 و راجع به خانم م. می باشد که بموجب نامه مورخ 94/4/6 پزشکی قانونی مختل الحواس تشخیص داده شده است، جهت صدور حکم حجر مشارالیها بدادگاه عمومی لاهیجان ارسال داشته و رسیدگی بدان در تاریخ 94/9/9 به شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان مذکور ارجاع می شود.
شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان در وقت فوق العاده بموجب دادنامه شماره 9409971410101326-94/9/17 در خصوص تقاضای شماره … دایره سرپرستی دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان مبنی بر صدور حکم حجر برای خانم م. م.س. ، با عنایت بمندرجات پرونده و اقدامات معموله، نظر باینکه مشارالیها حسب نظریه شماره 4573/م/6 مرکز پزشکی قانونی استان گیلان، دچار جنون از نوع ادواری بوده و زمان احراز بر اساس مدارک بیمارستانی فروردین 1391 اعلام شده است لذا با توجه بمراتب فوق، نامبرده را محجور از نوع جنون تشخیص و باستناد مواد 57 و 65 و 70 و 71 قانون امور حسبی و 1207 (بند 3) و 1211 و 122 قانون مدنی، حکم به حجر خانم م. م.س. فرزند ج. متولد 1394/5/31 صادر مینماید.
دادنامه مذکور مورد تجدیدنظرخواهی خانم م. م.س. واقع شده و نامبرده ضمن توصیف مشکلات زندگی مشترک خویش با همسر خود ( م. م. ) و اینکه با وجود شرکت در کلاسهای طراحی و خوشنویسی و یا کارهای خیاطی، چگونه میتواند جنون ادواری داشته باشد، نظریه پزشکی قانونی را مورد اعتراض قرار داده و تقاضای ارجاع امر به هیأت پزشکی را نموده و مستدعی نقض حکم حجر صادره گردیده و فتوکپی 4 برگ آزمایشات پزشکی و نوار مغزی مأخوذه از خویش را پیوست دادخواست تجدیدنظرخواهی تقدیمی مینماید. پرونده امر جهت رسیدگی به تجدیدنظرخواهی مذکور به شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان ارجاع می شود.
شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان در وقت فوق العاده بر اساس دادنامه شماره 9509971313900143-95/1/28 خلاصتاً بلحاظ اینکه نظریه شماره …./م/6-94/4/6 پزشکی قانونی استان گیلان بر مبنای معاینه و اخذ شرح حال و سوابق بستری شدن تجدیدنظرخواه در بیمارستان های شفای رشت و میمنت تهران و مرکز روانپزشکی روزبه تهران و تشخیص اختلال خلقی (BMD) صادر گردیده و از طرفی دادنامه تجدیدنظرخواسته نیز بر اساس رسیدگی های لازم اصدار یافته، النهایه نظر باینکه در دادنامه معترض عنه تاریخ ابتلاء تجدیدنظرخواه به جنون ادواری تصریح نشده و تاریخ تولد تجدیدنظرخواه نیز سهواً 94/5/31 قید شده است بنابراین با تعیین تاریخ 1391/1/1 بعنوان تاریخ ابتلاء به جنون ادواری و اصلاح تاریخ تولد از 94/5/31 به 1359/5/31 و با رد تجدیدنظرخواهی معموله تجدیدنظرخواه، مبادرت بتایید دادنامه تجدیدنظرخواسته با اصلاح بعمل آمده، مینماید.
دادنامه مرقوم طبق گزارش مأمور ابلاغ در ذیل برگ ابلاغیه مربوط بدان در تاریخ 95/2/18 به خانم م. م.س. ابلاغ قانونی شده و مشارالیها بموجب دادخواستی که در تاریخ 95/3/1 در دفتر دادگاه صادر کننده رأی مذکور بثبت رسیده است، مبادرت به فرجام خواهی از آن نموده و دفتر دادگاه یاد شده پس از انجام اقدامات قانونی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال داشته و رسیدگی بموضوع باین شعبه ارجاع میشود و مندرجات عرضحال فرجام خواهی تقدیمی فرجام خواه و لایحه ضمیمه آن بهنگام شور قرائت خواهند گردید. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای جنتی عضوممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد.
رأی شعبه
فرجام خواهی خانم م. م.س. از دادنامه شماره 9509971313900143- 95/1/28 شعبه 6 دادگاه تجدیدنظر استان گیلان که در مقام تأیید دادنامه شماره 9409971410101326-94/9/17 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان مشعر بر اعلام حجر مشارالیها بلحاظ ابتلاء به جنون ادواری به کیفیت منعکس در دادنامه صدرالاشعار و پرونده امر، اصدار یافته است نتیجتاً با توجیهات ذیل مقبول می باشد
زیرا پرونده متشکله در سرپرستی دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان باستناد فتوکپی مدارکی است که از ناحیه وکیل متقاضی صدور حکم حجر (آقای م. م. ) تقدیم دادیاری مذکور گردیده و اصول مدارک استنادی متقاضی مذکور نیز مورد ملاحظه دادگاه واقع نشده و پرونده موضوع صدور نامه شماره …/م/2-94/4/6 اداره کل پزشکی قانون استان گیلان و چگونگی استعلام مراتب و همچنین پرونده موضوع صدور دادنامه شماره 940997140100440-94/4/9 اصداری از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان مورد ملاحظه واقع نگردیده و از ناحیه دادیاری مذکور و متعاقباً از طریق دادگاه بدوی و تجدیدنظر در باب چگونگی امر و کیفیت حجر مورد ادعا از طرفین تحقیقی صورت نپذیرفته و هر دو دادگاه بدوی و تجدیدنظر یاد شده بدون تشکیل جلسه رسیدگی و بدون تحقیق از طرفین، اقدام بصدور حکم نموده و با وصف مراتب فوق، فرصت دفاع به فرجام خواه داده نشده است و نظر باینکه بر اساس مقررات ماده 1223 قانون مدنی و ماده 57 قانون امور حسبی، دادگاه ها و دادسرا ملزم به انجام تحقیقات پیرامون چگونگی حجر بوده و در مانحن فیه توسط دادسرای مربوطه و متعاقب آن دادگاه های بدوی و تجدیدنظر ذیربط منحصراً به مدارک ابرازی وکیل متقاضی صدور حکم حجر که آنها نیز بصورت فتوکپی می باشند، توجه شده ولکن چگونگی و علت صدور و وجود و ارائه آنها مورد عنایت مراجع یاد شده قرار نگرفته و تحقیقاتی نیز چه از طرفین قضیه و چه بطرق مقرر قانونی در این زمینه معمول نشده است و با التفات باینکه با وصف مراتب مرقوم و محتویات پرونده امر و تعرضات معموله فرجام خواه، چه در مقام تجدیدنظرخواهی از دادنامه بدوی و چه در این مرحله (فرجامی)، اقتضاء داشته است که مرجع تجدیدنظر مذکور،
اولاً- با دعوت طرفین و تشکیل جلسه دادرسی نسبت به استماع اظهارات و مدافعات طرفین اقدام و استعلامات و تحقیقات دقیق از آنها معمول میداشته
ثانیاً- پرونده های موضوع دادنامه شماره 940997140100440-94/4/9 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان و همچنین پرونده موضوع صدور نامه شماره … /م/2-94/4/6 اداره پزشکی قانونی استان گیلان که فتوکپی آنها در زمره منضمات درخواست وکیل متقاضی صدور حکم حجر خانم م. م.س. می باشند مورد مطالبه و ملاحظه قرار می گرفته و ماحصل مفید محتویات آنها که مؤثر در اتخاذ تصمیم باشد در صورتمجالس دادگاه انعکاس مییافته و از مدارکی نیز که واجد تأثیر در مقام باشند فتوکپی های خوانا و قابل رویت تهیه و پیوست پرونده حاضر میشده و
ثالثاً- پیرامون چگونگی وضعیت روحی و روانی و رفتار خانم م. م.س. و بیماری مشارالیها و نحوه آن تحقیقات لازم و جامع بطرقی که از نظر دادگاه مقتضی بوده و رافع هر گونه ابهام باشد معمول میگردیده و رابعاً- با توجه به تعرض فرجام خواه (خانم م. م.س. ) بنظریه اداره پزشکی قانونی استان گیلان و نحوه استعلام و اعلام آن و درخواست مشارالیها مبنی بر کسب نظر کمیسیون پزشکی قانونی، نسبت به اجابت درخواست مذکور هم اقدام میشده و نظریه صریح کمیسیون روان پزشکی متشکله در اداره پزشکی قانونی مرکز استان گیلان در باب کیفیت بیماری و حجر یا عدم حجر و تاریخ آن با توجه و لحاظ سوابق بیماری و پزشکی و بالینی و بستری شدن مشارالیها در مراجع درمانی ذیربط و بالحاظ مقررات قانون مدنی و قانون امور حسبی اخذ میگردیده و چنانچه رسیدگیهای فوق، اقدامات و تحقیقات دیگری را نیز به تبع داشته و یا از نظر دادگاه تجدیدنظر در احراز واقعیت امر و کشف حقیقت ضرورت یابند نسبت بانجام آنها نیز اقدام و نهایتاً با ملحوظ داشتن نتایج حاصله از انجام تحقیقات و رسیدگیهای معموله مبادرت بصدور رأی مقتضی میگردیده است و چون جهات و مراتب مرقوم در صدور دادنامه های صدر الاشعار مورد عنایت واقع نشده و پرونده امر واجد نقص در رسیدگی و انجام تحقیقات می باشد علیهذا با پذیرش فرجام خواهی معموله فرجام خواه و مستنداً به شق 5 ماده 371 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و بند الف ماده 401 قانون مرقوم، ضمن نقض دادنامه فرجام خواسته موصوف، رسیدگی مجدد بدادگاه تجدیدنظر صادر کننده آن ارجاع میشود.
شعبه بیست و دوّم دیوان عالی کشور
رئیس شعبه : جنتی
عضومعاون : حضرتی
بیشتر بخوانید: