دادستانی تهران با اعلام جرم علیه یک فعال فضای مجازی به دلیل آنچه “سخنان خلاف عفت عمومی” درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی عنوان شده، پرونده قضایی تشکیل داد.
به گزارش دادرسی؛ این اقدام پس از انتشار بخشهایی از یک برنامه اینترنتی که به شوخی با داستانهای شاهنامه و شخصیت فردوسی پرداخته بود، صورت گرفت.
واکنشها به این برنامه اینترنتی در میان کاربران، کارشناسان و اهل فرهنگ بسیار متفاوت بوده و بحثهای گستردهای را درباره جایگاه مفاخر ادبی، حدود آزادی بیان و مرزهای طنز در فضای مجازی برانگیخته است.
ماجرای زینب موسوی یا امپراطور کوزکو از کجا شروع شد؟
ماجرا از انتشار ویدئویی از برنامه یک فعال شناخته شده در عرصه طنز در فضای مجازی آغاز شد. در این برنامه، که با هدف “شوخی با اسطوره های شاهنامه و فردوسی” تولید شده بود، مجری به شکل طنز به داستان ها و شخصیت های شاهنامه می پرداخت.
هرچند سازندگان برنامه مدعی بودند که هدف آن ها معرفی شاهنامه به نسل جدید به زبانی امروزی و بدون بی احترامی است، اما این رویکرد با انتقادات شدید و گسترده ای در شبکه های اجتماعی مواجه شد. در پی این واکنش ها، دادستانی تهران اعلام کرد که به دلیل سخنان خلاف عفت عمومی درباره فردوسی، علیه این فعال فضای مجازی اعلام جرم کرده و پروندهای را برای پیگیری تشکیل داده است.
واکنشها به برنامه اینترنتی زینب موسوی و
پس از انتشار این برنامه، فضای مجازی به محلی برای بحث و جدلهای داغ تبدیل شد. بسیاری از کاربران این نوع طنز را “هزل” و “ابتذال” دانستند و آن را توهین به هویت و فرهنگ ایرانی قلمداد کردند. نظراتی مانند “با شاهنامه نمیشود اینگونه شوخی کرد” یا “این کار بیشتر شبیه هزل است تا طنز” به وفور در میان کامنتها دیده میشد. برخی نیز با اشاره به اهمیت شاهنامه به عنوان ستون زبان فارسی و نمادی از هویت ملی، این محتوا را اقدامی در راستای تخریب مفاخر دانستند. در مقابل، برخی دیگر با دفاع از رویکرد طنزپرداز، آن را تلاشی برای نزدیک کردن ادبیات کلاسیک به مخاطبان جوان و از بین بردن تعصبات بیجا عنوان کردند.
دیدگاه کارشناسان و اهل فرهنگ در خصوص توهین به فردوسی و شاهنامه
این موضوع، واکنش صاحبنظران، طنزپردازان و اهالی قلم را نیز در پی داشت. مهدی تدینی، مترجم و فعال نشر، در واکنشی تند به این برنامه، بر حق “نقد” مخاطب تأکید کرد و در مطلبی نوشت: «اگر هر ریشخندی مجاز است، هر نقدی هم مجاز است.» او این نوع تولید محتوا را به مثابه «بنجلفروشی» برای کسب لایک و دیده شدن دانست.
اسماعیل امینی، طنزپرداز و مدرس دانشگاه، نیز این نوع طنز را نتیجه “کجفهمی و کجاندیشی” خواند و بیان کرد که “شوخی با اشعار بزرگان پیشینهای دیرین دارد اما برای مخدوش کردن چهره فردوسی، به فحاشی و بیادبی روی آوردن، حاصل ابتذال است.”
شیوا مقانلو، نویسنده و مترجم، نیز با اشاره به اینکه چنین برنامههایی در راستای «ابتذال فکری و گفتاری» در شبکههای اجتماعی قرار دارند، تأکید کرد که چنین محتوایی برای دیده شدن از الگوریتمهای جلفگرایی پیروی میکند.
در همین راستا، رضا ساکی، طنزپرداز، با تفکیک میان “هزل” و “لودگی”، این محتوای طنز را در دسته لودگی قرار داد و آن را “غمانگیز” توصیف کرد، در حالی که بر این باور بود که با شاهنامه میتوان و باید شوخی کرد، اما نه به این شکل سخیف.
موضع دادستانی و اعلام جرم علیه زینب موسوی
این بحثها در نهایت به اقدام قضایی منجر شد. اعلام جرم علیه فعال فضای مجازی از سوی دادستانی تهران، بُعد حقوقی این موضوع را برجسته کرد.
این اقدام، بار دیگر بحث درباره مرزهای آزادی بیان، تولید محتوای طنز و مسئولیتپذیری در فضای مجازی را به میان کشید. از دیدگاه حقوقی، محتوایی که مصداق “توهین” یا “اشاعه فحشا” تلقی شود، میتواند پیگرد قانونی داشته باشد،
حتی اگر با عنوان طنز و شوخی ارائه شده باشد. موضع دادستانی نشان میدهد که نهادهای قضایی، این نوع سخنان را فراتر از یک شوخی ساده و در چارچوب جرمانگاری میدانند.
جمعبندی: میان آزادی بیان و پاسداشت فرهنگ
پرونده تشکیل شده برای این فعال فضای مجازی، نمادی از چالشی است که جامعه امروز با آن روبهروست: چگونه میتوان در عین بهرهگیری از آزادیهای فضای مجازی برای خلق محتوای نوین و جذاب، از آسیب رساندن به بنیانهای فرهنگی و هویت ملی جلوگیری کرد؟ این رویداد نشان میدهد که هرچند طنز ابزاری قدرتمند برای نقد و بیان آزاد است، اما رعایت حریم مفاخر و ارزشهای فرهنگی جامعه در تولید آن ضروری به نظر میرسد.
به نظر میرسد این پرونده، آغازی برای بحثهای جدیتر در زمینه ضرورت تدوین چارچوبهای مشخص برای تولید محتوا در فضای مجازی و نقش نهادهای قضایی در نظارت بر آن باشد تا هم آزادی بیان حفظ شود و هم از بیحرمتی به میراث فرهنگی کشور جلوگیری به عمل آید.
بیشتر بخوانید: