فهرست راهبردی
Toggleسازمان زیباسازی شهر تهران با اکران بیلبوردهای «ببند لطفا!»، شهروندان را مخاطب اصلی بحران آب قرار داده است. اما این شعار، فراتر از یک خطای ادبی، یک فریب سیاسی است.
لحن دستوری و تحقیرآمیز آن، نه تنها در تقابل با حقوق شهروندی است، بلکه به نوعی تلاش میکند مسئولیت نهادهای حاکمیتی در مدیریت ناکارآمد بحران آب را پنهان سازد.
به نقد دادرسی: کمپین بیلبوردهای «ببند لطفا!» که با هدف “صرفهجویی در آب” در سطح شهر تهران اکران شده، از منظر حقوق عمومی، حقوق شهروندی و مسئولیت حاکمیت، با ایرادات بنیادین و جدی مواجه است. این کمپین، تنها یک پیام تبلیغاتی نیست، بلکه نمایانگر یک رویکرد سیاستگذاری است که در تضاد با اصول بنیادین حقوقی قرار دارد.
چرا ادبیات «ببند لطفا!» تحقیرآمیز و ناکارآمد است؟
لحن و ادبیات یک پیام عمومی، نقشی حیاتی در موفقیت یا شکست آن دارد. شعار «ببند لطفا!» در بیلبوردهای صرفه جویی در مصرف آب، از نظر ادبی، یک انتخاب تحقیرآمیز و ناکارآمد است.
کلمه «ببند»، یک فعل دستوری و آمرانه است که شهروندان را در جایگاه یک فرد سرکش یا کودک نابالغ قرار می دهد که نیازمند تذکر مداوم و تحکم آمیز است. اضافه شدن واژه «لطفا» نیز نه تنها از ماهیت دستوری کلمه اصلی کاهش نداده است، بلکه آن را به یک جمله کنایه آمیز و تحقیرآمیز تبدیل کرده است..
این زبان، با اصول اولیه فرهنگ سازی که بر مبنای احترام، همکاری و مشارکت استوار است، در تضاد کامل قرار دارد.
کمپین های موفق در سراسر جهان، از زبان اقناعی و انگیزشی استفاده می کنند تا حس مسئولیت پذیری مشترک را تقویت نمایند، نه اینکه با لحنی از بالا به پایین، مخاطب را در موضع دفاعی و دلخوری قرار دهند.
برای مثال، عباراتی مانند «با هم برای آب»، «قدر هر قطره را بدانیم» یا «سهم فرزندانمان از آب را حفظ کنیم» به جای تحمیل یک دستور، شهروند را در یک مسئولیت مشترک سهیم میداند. این نوع ادبیات، احترام به شعور مخاطب را نشان داده و به جای ایجاد حس سرزنش، حس همبستگی و همکاری را تقویت میکند.
نقد حقوقی به بیلبوردهای آب: «ببند لطفا!» و نقض اصول حقوق عمومی و کرامت انسانی
کمپین بیلبوردهای «ببند لطفا!» که با هدف “صرفهجویی در آب” در سطح شهر تهران اکران شده، از منظر حقوق عمومی، حقوق شهروندی و مسئولیت حاکمیت، با ایرادات بنیادین و جدی مواجه است. این کمپین، تنها یک پیام تبلیغاتی نیست، بلکه نمایانگر یک رویکرد سیاستگذاری است که در تضاد با اصول بنیادین حقوقی قرار دارد.
بزرگ ترین ایراد این کمپین، نه در ادبیات آن، بلکه در پیامی است که این ادبیات منتقل می کند. بحران آب در ایران تنها ناشی از مصرف چند دقیقه ای زیر دوش یا شست و شوی حیاط با شلنگ نیست.
1. نقض اصل مسئولیت حاکمیت در مدیریت بحران:
بر اساس اصول حقوق عمومی و بهویژه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت وظیفه دارد با مدیریت صحیح منابع ملی، رفاه و امنیت اجتماعی شهروندان را تضمین کند.
در حوزه مدیریت منابع آب، وظیفه دولت فراتر از فرهنگسازی برای صرفهجویی فردی است؛ این وظیفه شامل سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار، نوسازی شبکههای فرسوده توزیع آب (که عامل هدررفت بخش عظیمی از آب است)، نظارت بر مصرف کلان در بخشهای صنعتی و کشاورزی و تدوین سیاستهای اصولی و علمی است.
کمپین «ببند لطفا!» با تمرکز کامل بر رفتار مصرفکنندگان خرد، عملاً از مسئولیتهای سیستمی و مدیریتی دولت شانه خالی میکند. این رویکرد، یک توجیه مدیریتی برای ناکارآمدیهاست و با انتقال بار مسئولیت به شهروندان، اصل پاسخگویی و مسئولیتپذیری حاکمیت را تضعیف میکند.
2. تضاد با اصل عدالت و تناسب:
از منظر حقوقی، اصل عدالت و تناسب ایجاب میکند که مسئولیت یک مشکل به اندازه سهم هر یک از بازیگران تعیین شود.
در حالی که هدررفت آب در بخش کشاورزی و صنعتی و همچنین نشت در شبکههای فرسوده، دهها برابر مصرف خانگی است، این کمپین با لحنی آمرانه و سرزنشآمیز، تمام بار روانی و اخلاقی بحران را بر دوش شهروندان میگذارد.
این عدم تناسب، در ذات خود یک رویکرد غیرعادلانه است که حقوق مصرفکننده را نادیده میگیرد و به جای اصلاح ساختار، به سرزنش مردم میپردازد.
3. مغایرت با اصول حاکم بر آزادیهای مدنی و کرامت انسانی:
لحن آمرانه و دستوری «ببند لطفا!»، هرچند با افزودن واژه «لطفا» سعی در تعدیل آن شده، از نظر حقوقی با اصول کرامت انسانی و احترام به آزادیهای مدنی مغایرت دارد. دولت نمیتواند و نباید با شهروندان خود با ادبیاتی دستوری و تحقیرآمیز سخن بگوید.
این زبان، جایگاه شهروند را از یک فرد مسئول و دارای کرامت به یک فرد تحت امر تنزل میدهد. این نوع کمپینها، به جای ترغیب به مشارکت آگاهانه، با اعمال فشار و سرزنش، زمینه را برای دلزدگی و بیاعتمادی فراهم میسازند و در بلندمدت، انسجام اجتماعی را تضعیف میکنند.
«ببند لطفا!» و شانه خالی کردن از مسئولیت های سیستماتیک دولت
وقتی یک نهاد رسمی، با لحنی آمرانه و دستوری با شهروندان سخن میگوید، بهطور ضمنی این پیام را منتقل میکند که مسئولیت اصلی مشکل، برعهده آنهاست و نه نهادهای بالادستی. این امر میتواند موجب دلزدگی و بیاعتمادی شود، بهویژه زمانی که شهروندان از هدررفت گسترده آب در بخشهای دیگری مانند کشاورزی یا فرسودگی زیرساختهای شهری آگاه هستند.
بنابراین، این کمپین یک نمونه بارز از انحراف افکار عمومی از مسئولیت های اصلی دولت است. به جای ارائه راهکارهای سیستمی و بنیادی برای مقابله با بحران، مانند:
- نوسازی شبکه های فرسوده آب شهری.
- اجرای پروژه های عظیم مدیریت و بازچرخانی آب.
- وضع قوانین سختگیرانه برای مصرف بی رویه آب در صنایع و کشاورزی.
این بیلبوردها، تنها نوک کوه یخ را به شهروندان نشان داده و آن ها را به عنوان مقصر اصلی به مردم معرفی میکنند. این رویکرد، یک نقض آشکار از حقوق عمومی است که در آن، حاکمیت به جای پاسخگویی، به سرزنش مردم می پردازد.
از “بیلبوردهای صرفه جویی در آب” تا مطالبه مسئولیت پذیری دولت
کمپین «ببند لطفا!»، نمادی از یک رویکرد مدیریت دولتی است که در آن، حل یک بحران ملی از طریق سرزنش مردم و با زبانی تحقیرآمیز دنبال میشود. حل بحران آب، با دستور «ببند لطفا!» میسر نخواهد شد؛ بلکه نیازمند مطالبه مسئولیت پذیری از دولت و یک رویکرد جامع، قانونمدار و مشارکتی از سوی تمامی نهادها و شهروندان است.
این کمپین نه تنها به فرهنگسازی کمک نمیکند، بلکه با زیر پا گذاشتن اصول حقوقی و ادبی، به اعتماد عمومی نیز آسیب میرساند.